از اینکه دوباره فرصتی دست داد تا مطلبی جدید در وبلاگ بنویسم خیلی خوشحالم و از تمام دوستانی که لطف کردند و مرا فراموش نکردند تشکر می کنم.
در این مدتی که نبودم اتفاقات بسیاری رخ داد که تصمیم گرفتم همه آنها را بنویسم و منتشر کنم. درس که جای خود دارد و مهم تر از آن بحث سربازی بود. امری که مقدس!!! شمرده می شود و آقایان ملزم به گذراندن این دوره هستند. امری مقدس!!! که دقیقا بعد از اتمام تحصیلات انجام می گیرد و باعث می شود تا به جای اینکه بلافاصله بعد از گذراندن واحدهای تئوری دانشگاه مشغول به کار عملی شویم در جایی مشغول شویم که هیچ ارتباطی به درس ها ندارد و همچنین باعث تلف شدن 2 سال از بهترین سال های عمر جوانان می شود.
چند ماه به پایان سال(82) مانده بود که دفترچه اعزام به خدمت را به معاونت نظام وظیفه فرستادم. (چندی است که سیستم های نظام وظیفه و اعزام به صورت پستی انجام می گیرد). نزدیک به سه ماه طول کشید تا نامه آنها به خانه رسید. در طول این مدت 2 بار به آنجا سر زدم تا مطمئن شوم نامه من رسیده و گم نشده است. اولین چیزی که هرکسی در بدو ورود به آتجا مواجه می شود بی نظمی است که همین امر باعث اذیت بچه ها و به هم ریختن اعصاب آنها می شود. در آنجا هیچکس جوابگو نیست. یعنی یا جواب سوالات را نمی دهند و یا با سر و صدا مراجعین را از اتاق بیرون می کنند. به جای اینکه یک نفر به عنوان مسئول اطلاعات در آنجا مشغول به کار شود، هر کسی خودش باید اتاق ها را با پرس و جوی فراوان از کسانی که دنبال کارشان آمده اند پیدا کند و خیلی وقت ها اتفاق می افتد که در یک صف طولانی منتظر نوبت می شوند و آخر هم متوجه می شوند باید به اتاق می رفتند. (مثل خود من)
من که برای معافیت پزشکی اقدام کرده بودم باید به بیمارستانی می رفتم که آنها معرفی کرده بودند. چند روز بعد به بیمارستان رفتم و آنجا نوع بیماری که مدعی شده بودم تایید شد و چند روز بعد نامه را به اداره نظام وظیفه بردم. بیشتر از سه ساعت معطل شدم تا نوبتم شد و تاریخ کمسیون پزشکی مشخص شد. روزی که برای کمسیون رفتم بدون آنکه معاینه ای بکنند و یا نگاهی بیاندازند ادعای مرا رد کردند. ( نمی دانم اینها که این همه ادعا دارند که بدون معاینه متوجه می شوند بیماری ندارم پس چرا بچه ها را به بیمارستان می فرستند). فردای آن روز خودم را برای تاریخ اعزام آماده کرده بودم که مرا به همراه چند نفر دیگر خواستند تا به داخل اتاقی برویم و گفت اگر تکان بخورید و یا کج بایستید همه تان را له می کنم و پرونده تان را نمی دهم. ما هم ساکت ماندیم و بعد از اتمام کار همه سراغ ما آمد و پرونده ما را داد و به اتاقی دیگر فرستاد که طبق آنچه نوشته بودند متوجه شدیم دکترهای!!! دیروزی نتوانسته بودند نوع بیماری ما را تشخیص دهند و به شورایعالی پزشکی فرستاده بودند. به آنجا رفتیم و دوباره وقت معاینه دادند. هر چند معاف نشدم و قرار شد به سربازی بروم اما رفتارهایی که آنجا دیدم تا به حال در هیچ جایی ندیده بودم. آدم هایی!!! که رفتارشان می توانست الگوی لقمان حکیم شود.
وقت مردم برای مسئولان آنجا اصلا اهمیتی ندارد و اگر وقت قبلی هم داشته باشید که خودشان داده باشند، مطمئن باشید حداقل تاخیر در کار شما کمتر از 2 ساعت نخواهد بود. یک چیز خیلی عجیب هم در آنجا دیدم که مطمئنا بسیار اتفاق می افتد:
یکی از مراجعین بعد از معاینه از اتاق خارج شد و بعد از آن برای معافیت وی خواستند تصمیم بگیرند. به نظر سرهنگی که آنجا نشسته بود او معاف دائم بود اما 2 دکتری که آنجا بودند موافق نبودند. همان سرهنگ گفت پس معاف از رزم می زنم، اما یکی از دکتر ها با اشاره به لحن حرف زدن و مدل موی وی خواست تا او را سرباز کند ـ به همین سادگی-
در راه برگشت به خانه به رفتارها و کارهای مسئولین و کارکنان آنجا فکر می کردم و اینکه چرا؟ چرا کارکنان آنجا از صدای خنده بچه هایی که معاف شده اند و مراحل آخر کار را می گذرانند ناراحت می شوند و سر و صدا می کنند و هزاران چرای دیگر.
شما اگر ساکن تهران باشید حتما برنامه تهران 20 را دیده اید. برنامه ای که بعد از سال های 76 آغاز شد و کوچکترین مشکلات را زیر میکروسکوپ می برد و مقصر همه را دولت اعلام می کند و مشکلات بزرگی مثل سربازی که مربوط به بیشترین جمعیت کشور می شود را نادیده می گیرد. برنامه ای که به نظر نمی رسد بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال بعد ادامه پیدا کند.
نمی دانم چرا در این کشور همه مسائل را با سیاست مخلوط کرده اند و با سرنوشت جوانان به این راحتی بازی می کنند و بعد انتظار دارند همه عاشق کشورشان، ایران باشند. این کارها را انجام می دهند و بعد سمینار تشکیل می دهند که چرا ایران رتبه اول فرار مغزها را دارد و یا چرا سرمایه ها در حال خروج از ایران است و یا چرا جوانان به هر دری می زنند تا از ایران بروند و حاضرند شرایط بدتری را بپذیرند اما در ایران نباشند.
سلام وبلاگ خوبی دارید
اگر می خواهید از طریق اینترنت کسب در آمد کنید حتما حتما به این وبلاگ سر بزنید www.thebp.tk . شما می توانید با یک ربع وقت گذاشتن در روز , در ماه چیزی حدود 100 هزار تومان کاسبی کنید! پس این فرصت طلایی را از دست ندهید چون شانس یک بار در وبلاگ شما رو زده
سلام خوشحالم که تونستم از اولین نفراتی باشم که حضور مجددتو تبریک می گم. می دونی من تو این جور مواقع چی تو ذهنم نقش می بنده این که یادم بیاد تو ایران زندگی می کنم آخه بعضی وقتها ادم خیلی بلند پروازی می کنه و واقعیتها یادش می ره . امید وارم موفق باشی و وبلاگتم زودتر به روز کنی. خدانگهدار
سلام !
و صد سلام به دوست قدیمی !
متنت رو خوندم !چند بارهم خوندمش . این ماجرا ها یعنی همین سربازی و خدمت مقدس که من اسمش رو خدمت بی هدف میذارم مثل شتریه که دم در خونه هر کسی میخوابه !کابوس نیمه شب ! اما خیلی خودت رو عصبانی نکن ! اگر قرار بود که نیروهای نظامی اون هم اونایی که تو و من و هزاران پسر دیگه تو این مملکت یه روزی می بیننشون درست رفتار کردن و درست عمل کردن و محترم بودن رو بلد باشن که دیگه اون کاره نبودن! این دو سال هم تو عمر پسرهای ایرانی احتمالا جز عمرشون حساب نمیشه ! که اینقدر بی حساب و کتاب برامون خرجش میکنن!
به هر حال از دیدارت دوباره در شبکه خوشحالم
موفق باشی
صدر
سلام..خوبی..من دیروز پیش یکی از دکترهای شهرمون بودم (تهران) دکتره میگفت روز ۱۸ تیر دو سال پیش زندان بوده چون همون موقع از آمریکا اومده و چون روشنفکره اونو گرفتن دکتر بد بخت سکته هم کرده بود به من میگفت نباید خودمونو ناراحت کنیم ..چون اینجوری فقط خودمونو از بین میبریم ..دکتر گفت جامعه ما هنوز به شعور کافی نرسیده..اون دکتر گفت از الان عذا گرفتم که ۱۸ تیر امسال بازم نیان سراغ من ..آخه دکتره مدرکش رو از آمریکا گرفته قبلا هم پیش دکتر مظاهری بوده ..فکر کنم بشناسیش ..در هر حال کشور مال ما جوون هاست ..باید به هم کمک کنیم
سلام.خوبی؟
مرسی اومدی .
چه می شه کرد تا ماها حرفی نزنیم وضع همینه. هر روز هم بد تر می شه .
بر قرار باشی .قربانت
سلام بازم خوش اومدی. آقا ما که یه هفت هشت ماهی میشه شکر خدا کارت پایان اومده تو جیبمون انشاالله که روز شمام باشه. سربازی درسته دوسال از بهترین روزهای عمر آدم رو هدر میده اما خوب وقتی بدونی کاری به جز اون نمیتونی بکنی میتونی از این دو سالت خوب استفاده کنی سعی کن انشاالله میتونی این دوسال رو همش رو به بیکاری و بیگاری نگذرونی. موفق باشی و سلامت ... یا حق
سلام .بعد از مدتها دوباره به این وبلاگ رونقی دادی.ممنونم که به من سر زدی و نظراتت رو تک به تک خواندم.در مورد ضرب امثل ها فکر کنم یه بار دیگه لازمه جملات ابتدایی متن رو بخونی .من تاییدشون نکرده بودم .می خواستم نشون بدم که این مساله یعنی دید ابزاری به زن جهان شموله و خاص ایران نیست در یادداشت بعدیشم دوباره توضیح داده ام.به هر حال من فمینیست نیستم.اگر چند طرفدار جنبش زنانم ..در خصوص همرنگ جماعت شدن .بمن قصدم این نبود منظور از این جماله که ما هم باید همانگونه بشیم یعنی این که خودمونو متناقض بار بیاریم کاری که این روزا همه دارن می کنن.اگه قبول نداری به زندگی هامون یه نگاه دقیق بنداز .من البته این طور زندگی رو نمی پسندم اما خلاف این عمل کردن به مراتب خیلی سختره وادم این طوری همیشه تنهاست .در موردیادداشت خودت هم در اولین فرصت نطرمو می نویسم.خوشحالم که بر گشتی.
سلام پیمان جون .........
خوبی عزیز؟
خوشحالم باز اومدی ...
در مورد نوشتت که خوب راست میگی و همه با اون درگیریم ..
راستی رتبه کنکور چند شدی؟
قبول میشی؟
امیدوارم که بشی ..
به خدا میسپارمت.
نظرت در رابطه با تبادل لینک چیه؟؟
اگه موافقی یه سری به من بزن
خوشحال میشم.
ممنون
تا بعد
سلام
یه راه وجود داره که برات مینویسم و به ایمیلت میفرستم .
سلام.
می دونی پیمان جان من اینجور مواقع به فرئ میگم:
اشکال نداره مرد می شی به جاش.
فکر می کنی وقتی تموم شه خدمت مرد شدی؟
سعی کن از دقایقت لذت ببری.
بهترین دوران هر فرد سربازیشه
بهترین دوستان هر فرد برای دوران سربازیشه
بدترین الافی عمره همه سربازی است.
موفق باشی.ایشالا زود تموم می شه
سلام پیمان جان
هنوز نوشته ات رو نخوندم .... مرسی که به من سر زدی ..... با تبادل لینک هم موافقم .... چرا که نه ..... فقط لینکهای من به هم ریخته یه مدته ..... درستش کردم ..... لینک تو رو هم میذارم
خوشحالم برگشتین و با خوندن این مطالب بیشتر خوشحال شدم که ما دخترها لا اقل سربازی رو نمیریم ولی به هرحال مشکلاتی از این دست داریم
سلام
خیلی ممنون که به منم سر زدی...و بازم ممنون از تعریف و تمجیدهای شما چون منو دلگرمتر و راغب تر به ادامه دادن کرد.
منم به پاس حضور شما وبلاگ خود را به لینک جنابعالی مزین کردم...
منم با حرف شما موافقم یه کمی افراط کردم و بعد هم درست موضوع رو جمع نکردم.
برای شماآرزوی موفقیت می کنم.
بازم پیش ما بیا
ممنون
تا بعد
علی یارت خدا نگهدارت
ممنون از لطفت.
با تبادل لینک هم موافقم. به زودی یه لوگو درست می کنم.
سلام دوست هم اسم من :
ممنون که به وبلاگ من سر زدی و کامنت گذاشتی...وبلاگتو خوندم...من هنوز به مرحله سربازی نرسیدم فعلا که این کتابا مارو ول نمیکنن! اما مشکلاتی که داشتی منو نگران کرد...در هر صورت آرزو میکنم موفق باشی.
سلام
ممنون از اینکه به من سر زدید وبلاگ جالبی دارید باید آف بخونم.تا بعد...
سلام آقا پیمان
واقعاْ حرف دل همه ما رو زدی ...
خیلی خوب بود ...
موفق باشید و بهروز
من به این ..فهم هایی که ادعای فهمیدگی می کنند کاری ندارم ...ولی بحث ایران به عنوان وطن رو از نظام جدا کن ...
سلام...دوباره خوش اومدی...الکی خودتو اذیت نکن ...مملکت دست یه سری آدم ابلهه و تا اونها ولش نکنن هیچ کاری نمیشه کرد...و از اونجایی که خداوند به بعضی ها عمر طویل عنایت فرموده،فعلا همینه که هست...
سلام دوست عزیز . اسم وبلاگت بد رقم مشکوک میزنه . حالا باس صبر کنم تا ....... ولی باری به هر جهت . بنده از لطف شما بسیار خرسند . خوشحال و این حرفام . ممنون از لطفتون . آماده لینکیدن هستم . بسم الله .
salam.khoobi?peydat nist baba!be ma ham ke dige ye sar nemizani.montazeret hastam.byeeeeeeee
ممنون از اینکه به بلاگم سر زدی. اگه اجازه بدی با هم تبادل لینک داشته باشیم خیلی خوشحال می شم. منتظرم
سلام پیمان جان
امید بنده را به حیث یه دوست و همکار پزیرا باشی
فقط میخام کمکم کنی
ممنونم
آرش
این همه زحمات قدری میخاد پس منم که باید بگم از همه بهتری....