عیادت

مرگ

از پنجره بسته به من می نگرد

زندگی از دم در

قصد رفتن دارد

روحم از سقف گذر خواهد کرد

در شبی تیره و سرد

تخت، حس خواهد کرد

که سبک تر شده است

در تنم خرچنگی است

که مرا می کاود

خوب می دانم من

که تهی خواهم شد

و فرو خواهم ریخت

توده زشت و کریهی شده ام

بچه هایم از من می ترسند

آشنایانم نیز

به ملاقات پرستار جوان آمده اند

"عمران صلاحی"

جشن نوروز از دیدگاه دکتر شریعتی

نوروز هر ساله برپا می شود و هر ساله از آن سخن می رود. بسیار گفته اند و شنیده ایم ، پس به تکرار نیازی نیست؟ چرا هست. سخن نوروز را نیز مکرر بشنوید، در علم و ادب تکرار ملال آور است و بیهوده، عقل تکرار را نمی پسندد اما احساس تکرار را دوست دارد، طبیعت را از تکرار ساخته اند، جامعه با تکرار نیرومند می شود، احساس با تکرار جان می گیرد و نوروز داستان زیبایی است که در آن طبیعت، احساس و جامعه، هر سه دست اندر کارند، نوروز تجدید خاطره ای بزرگ است. خاطره خویشاوندی انسان با طبیعت.

هر سال این فرزندان فراموشکار که سرگرم کارهای مصنوعی و ساخته های پیچیده خود هستند، مادر خود را از یاد می برند، با یادآوری های وسوسه آمیز نوروز به دامن وی باز می گردند و با او، این بازگشت و تجدید دیدار را جشن می گیرند. فرزند در دامن مادر خود را می بابد و مادر در کنار فرزند چهره اش از شادی می شکفد، اشک شوق می بارد، فریاد شادی می کشد، جوان می شود، حیات دوباره می گیرد با دیدار یوسفش بینا و بیدار می شود.

 

متن کامل

 نوروز ۱۳۸۶مبارک

نیایش

خدایا کمکمان کن تا برای کسانی که به اندازه ما خوشبخت نیستند کاری انجام دهیم.